سلیمینمین به نامه محسن هاشمی پاسخ داد/ «خاطرتان هست که با اکراه پذیرفتید عکس آقای هاشمی را از بالای سرش بردارید»
تاریخ انتشار: ۲۲ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۶۷۵۶۸۸
عباس سلیمینمین روزنامهنگار و محقق تاریخی در نامهای به اعتراض اخیر محسن هاشمی نسبت به یک برنامه تلویزیونی واکنش نشان داد. او همچنین نامه سال گذشتهاش به محسن هاشمی را این بار به صورت علنی منتشر کرد.
به گزارش مشرق، عباس سلیمینمین اخیراً با حضور در برنامه دستخط شبکه ۵ سیما ضمن بیان تحلیلها و خاطراتی درباره گذشته سیاست در کشور، به خاطرهای از تذکر خصوصی خود از طریق محسن هاشمی رفسنجانی به مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی اشاره کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پیرو این اشاره -که در ادامهی این گزارش محتوای آن روشن خواهد شد- آقای محسن هاشمی رفسنجانی نامهای به صداوسیما نوشت و ضمن اعتراض به اظهارات آقای سلیمینمین آن را توهینآمیز خواند. آقای محسن هاشمی نگفته بود که کدام بخش این اظهارات توهینآمیز است اما از صداوسیما خواسته بود که چنین رویکردی را کنار بگذارد.
پس از این اعتراض آقای محسن هاشمی، آقای عباس سلیمینمین نیز نامهای به محسن هاشمی نوشته و ضمن تشریح مجدد ماجرا، از او خواسته است که بیان کند دقیقاً کجای حرف او توهینآمیز بوده. سلیمینمین همچنین از گفتگو در این باره در صداوسیما استقبال کرده و البته در توضیح بیشتر مطالبش در دستخط، نامهی محرمانهای که سال گذشته به محسن هاشمی نوشته بود را هم یادآوری و متن آن را منتشر کرده است. متن پاسخ عباس سلیمینمین به نامه اخیر محسن هاشمی را در ادامه میخوانید. پس از پایان متن اخیر، نامهی سال گذشتهی آقای سلیمینمین به آقای محسن هاشمی نیز درج شده است.
نامهی اخیر آقای سلیمینمین به محسن هاشمی:
جناب آقای محسن هاشمی
با سلام
روایت نامه گلایه آمیزتان به ریاست جدید رسانه ملی برایم تأسف برانگیز بود. زیرا اظهارات مرا نمونهای از مصداق توهین و تخریب در دور جدید مدیریت صداوسیما ذکر نموده و نوشتهاید: «در آغاز مسئولیت جنابعالی نیز در برخی برنامههای رسانه ملی این روند تداوم یافته است که به طور نمونه میتوان به برنامه «دست خط» شبکه پنجم سیما در مورخ ۱۴ آبان اشاره کرد که عبارتهای توهین آمیز و مطالب خلاف واقع به آیت الله هاشمی رفسنجانی نسبت داده شد. "
جناب آقای محسن هاشمی! ای کاش فرازهای توهین تلقی شده که ضرورت یافته نامهای به ریاست رسانه ملی مرقوم دارید را مشخص میساختید تا افکار عمومی نسبت به میزان سعه صدر خانواده آقای هاشمی و چگونگی مبادی آداب بودن لحن و قلم بنده به قضاوت بنشینند. قبل از طرح موضوع و فراخواندن اهل نظر به داوری یادآور میشوم از سال ۶۰ که نگارش حرفهای را آغاز کردم تاکنون هزاران مکتوب در قالب سرمقاله، یادداشت، مقاله تحقیقی، نقد، مناظره قلمی، کتاب و ... با امضای بنده ثبت و ضبط شده است، هرگز به نیروهای عدم پایبند به مصالح ملی نیز توهینی روا نداشتهام تا چه رسد به مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی که احترام به او را برخود فرضی میدانم.
در برنامه مورد اشاره در پاسخ به پرسشی در مورد نحوه کار مطبوعاتیام، عنوان کردم که در ۲ دهه مدیریت رسانه همواره به دنبال اصلاح بودم؛ به همین دلیل اگر یک ناهنجاری با تذکر خصوصی حل میشد هرگز آن را منتشر نمیساختم. چون این روش متداول نیست میبایست مصادیقی عرضه میداشتم؛ لذا از موردی سخن گفتم که تذکر مکتوبم مفید واقع شده بود. همانگونه که کاملاً واقفید در برنامه ضیافت افطار ابوی گرامی برای مدیران رسانهها درسال ۱۳۷۵ تصویر ایشان بالای جایگاه جلوس رئیس جمهور نصب شده بود. اینجانب عکس تهیه شده توسط عکاس موسسه را طی نامه محرمانهای خدمت شما(به عنوان ریاست دفتر) ارسال داشتم. در گفتوگوی تلفنی در نهایت با اکراه پذیرفتید که عکس را بردارید، بنده هم خبر را منتشر نساختم. این روایت حاوی چه توهینی است؟ البته غرض از نقل این خاطر یادآوری این نکته خدمت روزنامهنگاران جوان بود که بیشتر هدف خود را اصلاح قرار دهند تا رقابت سیاسی.
جناب آقای محسن هاشمی! شما بهتر از هر کسی میدانید که چه موضوعاتی را در دوران ریاست جمهوری ابوی گرامیتان (چه مربوط به لغزشهای خانواده و چه مربوط به اطرافیان) به صورت نامه خصوصی مطرح کردم. حتی سال گذشته درحالی که نامه محرمانه من در مورد تحصیل یکی از معاونان رئیس جمهوری درسال ۱۳۷۳ در روزانه نگاریهای هاشمی به بدترین وجه ممکن انعکاس یافته بود به هیچ وجه نخواستم آن را رسانهای کنم. مرحوم ابوی در ذیل رخدادهای روز ۱۷ آبان این سال مرا از قول آقای میرزاده(معاون اجرایی وقت رئیس جمهوری) «کج فهم» خوانده بودند. البته با آقای میرازده تماس گرفتم به صراحت چنین توهینی را که به نقل از ایشان آورده شده تکذیب کرد. بنده نوار اظهارات آقای میرزاده را منتشر نساختم. فقط از شما خواستم در چاپهای بعدی این توهین را اصلاح کنید. اما اکنون که مرا غیرمنصفانه، تند رو و توهین کننده میخوانید و خط قرمزی بر تلاش چند دههام که به جز اصلاح هدفی نداشتم، میکشید، ضمن انتشار نامه سال گذشته به ضمیمه (برای قضاوت اهل نظر) آمادگی خود را برای آنچه نقد مستدل از طریق چندصدایی خواندهاید اعلام میدارم؛ به این امید که انتقادهای صادقانه را برتابیم و درمسیر اصلاح گامهای موثرتری برداریم.
عباس سلیمی نمین
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران
****************
نامهی سال گذشته آقای سلیمینمین به آقای محسن هاشمی:
جناب آقای محسن هاشمی
مدیر محترم دفتر نشر معارف انقلاب
با سلام، روزانهنگاری ابوی گرامی مربوط به سال ۱۳۷۳ تحت عنوان «صبر و پیروزی» نکتهای را در مورد اینجانب در خود دارد که انگیزه نگارش این نامه به شماست. در این اثر ذیل روز ۱۷ آبان اینگونه میخوانیم: «تلفنی با رهبری برای کسب اجازه جابجا کردن ارقام بودجه در سقف مصوب مجلس صحبت کردم. دیشب و امروز هم باران داشتیم. آقای میرزاده [معاون اجرایی رئیس جمهور] آمد از کج فهمی آقای [عباس] سلیمی رئیس کیهان هوایی گله داشت، آقای [محمد] اشرفی اصفهانی آمد. برای مجمع فرهنگی کرمانشاه که به کمک من، فاز اول آن تکمیل شده است، کمک خواست. آقای [اسماعیل] فردوسیپور [رئیس دیوان عدالت اداری] آمد برای دیوان عدالت اداری و برای مجمع فرهنگی فردوس کمک خواست و در باره حکم نادرست دیوان علیه رئیس سازمان نظام پزشکی، آقای دکتر [ایرج] فاضل و لغو حکم توسط دیوان عمومی توضیح داد.»(صص ۴۹۷ و ۴۹۹)
چنانکه واقفید بزرگان عرصه سیاستورزی عمدتاً بر اساس مبانی شناخته شده به مبهمنویسی و نیمهنگاری در ثبت و ضبط خاطرات خود بسیار مقیدند، مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی نیز از این قاعده مستثنی نیست، اما در جمله مورد اشاره قضاوتی تحقیرآمیز در مورد اینجانب صورت گرفته است. این مسئله با روش مبهمنویسی- که همواره تفسیر موضوع یا رخداد در انحصار ناقل است- از اساس تفاوت دارد؛ حتی اگر این عزیز را مجاز به تحقیر مدیر یک رسانه بدانیم، آیا نباید خوانندگان در جریان قرار گیرند که چه فعلی مرا مستحق چنین توهینی ساخته است؟
به منظور ثبت در تاریخ ناگزیر از ارائه توضیحاتی هستم و امیدوارم با دادن فرصت نشر به آن میزان پایبندی خود به حقوق اساسی دیگران را روشن فرمایید. جناب آقای میرزاده در دوران تصدی معاونت ریاست جمهوری بدون اطلاع عمومی دوره دکتری ترددی را در استرالیا سپری میساختند. اینجانب توسط دانشجویان ایرانی مقیم این کشور از این امر مطلع شدم؛ با وجودی که نشریه داخلی دانشگاه که در آن تصویر آقای میرزاده درج شده بود و... و. را در اختیار داشتم نامه محرمانهای به ایشان نگاشتم و عواقب شوم چنین رویکردی را در نظام یادآور شدم.
آقای میرزاده تلفنی با بنده تماس گرفت و توضیحات مفصلی ارائه داد؛ از جمله اینکه هرگز از وقت اداری برای تحصیل صرف نکرده و... ضمن اینکه از تزشان دفاع کرده و دیگر کارش نزدیک به پایان است؛ لذا خواست خبر در نشریه کیهان هوایی درج نشود. البته متقابلاً گفته شد که صرفاً این، مسئله ایشان نیست و باب شدن این فکر که تصدی پستهای مهم برای «ارتقای موقعیت خود» فرصت مناسبی است آفت جبران ناپذیری را متوجه نظام مدیریتی کشور خواهد کرد. معاون محترم رئیس جمهور ضمن پذیرش استدلال مدیر یک رسانه قول داد تمهیداتی بیندیشد که این رویکرد باب نشود؛ زیرا معلوم نیست دیگران زمانی را که باید به انجام وظایف خود در قبال مردم اختصاص دهند به آبادی دنیایشان! نپردازند. از آنجا که از یک سو چنین قولی را دریافت کردیم و از سوی دیگر انتشار خبر دکتری گرفتن ضمن خدمت!! معاون رئیس جمهور، میتوانست دیگران را نیز به این وادی سوق دهد، با وجود داشتن مستندات و اذعان خود آقای میرزاده کیهان هوایی خبر را منتشر نساخت؛ البته متأسفانه بعدها روشن شد که حضرات به وعده خود چندان عمل نکردهاند و نه تنها با مدیران سوءاستفاده کننده از موقعیت ویژه مدیریتی برخورد لازم صورت نگرفت. بلکه برخی دیگر از بهاصطلاح «مردان هاشمی» به همین شیوه دکتری گرفتند.
آیا شرط انصاف و مروت است که مدیر رسانهای که در آن ایام چنین حساسیت بهجایی داشته است را «کج فهم» بخوانیم!؟ امروز در تجزیه و تحلیل ضعفهای مدیریتی یکی از آفات بنیان برکن را رویکرد برخی مدیران به مسائل شخصیشان- و نه امورات مردم- مییابیم. آقایان از کارکرد رسانهای که نه به دنبال معاملهگری بود و نه به دنبال تخریب، راضی نبودند و به آن بر چسب ناشایست میزنند؛ زیرا حتی تحمل انتقاد خصوصی را نداشتند. در ایام ریاست جمهوری مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی، کیهان هوایی ناهنجاریهای بسیاری را به صورت نامه محرمانه به ایشان منعکس میکرد. اگر بناست این حساسیتها به سخره گرفته شوند دستکم اجازه دهید موضوع مورد قضاوت قرار گرفته، نیز در معرض داوری خوانندگان قرار گیرد. در تماس تلفنی که بعد از مشاهده این اثر با آقای میرزاده داشتم ایشان گفت به یاد ندارم که چنین قضاوتی کرده باشم، اما قطعاً آقای هاشمی هم خلاف نمیگفتند!؟
جناب آقای محسن هاشمی! آن چه مرا بیشتر از توهین میآزارد توجیه محدویتهایی است که آن زمان برای روزنامهنگارانی چون من به وجود آوردند و در نهایت از صحنه خارج ساختند. امیدوارم با چاپ این توضیح در چاپهای بعدی این اثر، مخاطبان را به قضاوت در مورد بر چسب «کج فهم» بودن اینجانب فرا خوانید. پیشاپیش از عنایت شما سپاسگزارم
عباس سلیمی نمین
منبع: مشرق
کلیدواژه: تحولات قفقاز تحولات افغانستان سلیمی نمین کیهان آیت الله هاشمی رفسنجانی سازمان نظام پزشکی برنامه دست خط محسن هاشمی رفسنجانی فردوسی پور عباس سلیمی نمین آقای سلیمی نمین هاشمی رفسنجانی محسن هاشمی سلیمی نمین نامه محرمانه آقای میرزاده کیهان هوایی توهین آمیز رئیس جمهور آقای هاشمی نامه ای سال گذشته نامه ی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۶۷۵۶۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرنوشت تلخ و هولناک مرد گمشده
رییس پلیس آگاهی پایتخت از دستگیری عاملان قتل مرد گمشده خبر داد.
به گزارش مشرق، سردار علی ولیپور گودرزی رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: اواخر اسفندماه سال گذشته، مرد جوانی به اداره چهارم پلیس آگاهی مراجعه کرد و هنگامی که مقابل کارآگاهان قرار گرفت، گفت، چند روزی میشود برادرم بهنام محسن که بهصورت مجردی در خانهاش زندگی میکند، ناپدید شده است و تلفن همراهش نیز خاموش است، ساعتی پیش نیز دوست برادرم تماس گرفت و مدعی شد که محسن یک نفر را به قتل رسانده است و برای اختفای جسد و معدوم کردن مقداری مشروبات الکلی، به کمک نیاز دارد!
رئیس پلیس آگاهی پایتخت افزود: تیمی از کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی (ویژه فقدان) تحقیقات ابتدایی را آغاز کردند و در نخستین گام دوست فقدانی را بهنام آرش هدف بازجویی قرار دادند؛ او در اظهارات ضدونقیضی گفت، هنگامی که محسن از طریق تماس تلفنی درخواست کمک کرد، به خانهاش رفتم اما فقط مشروبات الکلی را معدوم کردیم؛ جسد را ندیدم به هیچ عنوان نیز قبول نکردم که آن را مخفی کنم!
این مقام ارشد انتظامی عنوان کرد: در این شاخه از تحقیقات اقدامات اطلاعاتی کلید زده شد که مشخص شد چند روز قبل از اینکه فقدانی محسن اعلام شود از کارت بانکیاش در یک مغازه مصالحفروشی بشکه خریداری شده است که همین سرنخ کافی بود تا گرهای از این پرونده مرموز باز بشود.
وی متذکر شد: طولی نکشید که کارآگاهان سراغ مغازه مصالحفروشی رفتند و با بازبینی دوربینهای مداربسته متوجه شدند زن جوانی این بشکه آبیرنگ را خریداری کرده است که در ادامه اقدامات اطلاعاتی حاکی از آن بود که زن جوان نامزد آرش است!
سردار گودرزی ادامه داد: همین کافی بود تا آرش و نامزدش با دستور قضائی دستگیر شوند؛ زن جوان در همان بازجوییهای اولیه گفت، چند وقت قبل با آرش نامزد کردم؛ برای خرید لوازم بهسمت جنوب تهران رفتیم اما او ناگهان ترمز کرد و بهبهانه اینکه جای پارک نیست یک کارت بانکی به من داد و درخواست کرد به مغازه مصالحفروشی بروم و یک بشکه بخرم؛ پس از اینکه خرید را انجام دادم بشکه را داخل صندوق عقب گذاشتیم و بهسمت خانه محسن رفتیم؛ در آنجا آرش تنهایی با بشکه به خانه مورد نظر رفت و بیست دقیقه بعد به پایین آمد!
این مقام ارشد انتظامی عنوان کرد: با قوت گرفتن فرضیه به قتل رسیدن محسن توسط زن و مرد جوان، تجزیه و تحلیلهای اطلاعاتی بهصورت ویژهای توسط کارآگاهان کلید زده شد و بررسیها نشان میداد که اوایل فروردینماه امسال، جسد سوخته یک مرد در داخل یک بشکه آبیرنگ در گردنه برگجهان منطقه لواسانات به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰، گزارش داده شده بود که با اعلام این خبر، تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل حادثه شدند و با تحقیقات میدانی پی بردند که مرد جوانی به قتل رسیده است و عاملان جنایت، جسد را بههمراه محلول اسید داخل بشکه قرار داده و پس از انتقال به ارتفاعات گردنه برگجهان پا به فرار گذاشتهاند.
وی افزود: با توجه به شباهت سرنخهای موجود داخل پرونده فرد فقدانی و جسد کشفشده در لواسانات، خانواده محسن برای آزمایشهای DNA راهی پزشکی قانونی شدند که از سوی پزشکی قانونی مشخص شد که جسد سوخته متعلق به محسن است؛ از سوی دیگر اقدامات فنی نشان میداد که آرش با پسر جوانی برای از بین بردن جسد بهصورت پیامکی در ارتباط بوده است.
سردار گودرزی ادامه داد: در مرحله بعدی، کارآگاهان پسر جوان را بازداشت کردند که او در جریان بازجوییها گفت، آرش مرتکب قتل شده است؛ او چندی قبل به من زنگ زد و درخواست کرد بهازای دریافت پول یک جسد را از بین ببریم؛ بهخاطر همین به آدرسی که فرستاده بود رفتم، جسد و محلول اسید را با کمک یکدیگر داخل بشکه آبیرنگ قرار دادیم، پس از آن بهتنهایی بشکه را به ارتفاعات گردنه برگجهان بردم و بلافاصله فرار کردم.
رئیس پلیس آگاهی پایتخت ادامه داد: پس از تکمیل پازلهای پرونده و اعترافات پسر جوان و نامزد آرش به جرم خود، آرش همچنان منکر هرگونه ارتکاب جنایت بوده و به قتل اعتراف نکرده است اما تحقیقات جنایی همچنان ادامه دارد.
وی خاطرنشان کرد: با صدور قرار قانونی از سوی مرجع قضائی، متهمان برای روشن شدن زوایای پنهان پرونده در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفتند.